وقتی که نگاهی به فعالان صنفی در حوزه صنعت ساختمان بیاندازیم معمولا تعدادی از این نفرات خود را والی و وکیل یک صنف یا سازمان حرفه ای می دانند. هر که را در مدار تفکرات آنان نباشند با انواع ابزارها مورد تهاجم قرار داده و سعی در خروج از مدار مستقیم می نمایند. گویا ولی نعمت یک صنف یا سازمان حرفه ای هستند. وقتی نظام مهندسی شکل گرفت و فرایند رو به رشد را تجربه نمود باید یک سری وکیل الدوله همیشه در مسند امور باشند عدم حضور آنان به مصداق همه یا هیچ است. بر این اساس هرگاه که مقبولیت انتخاب از سوی اعضا برای آنان برای رسیدن به سازمان فراهم نشود با ایجاد فتنه و اغتشاش جریان روان سیستمی را متلاطم می نمایند. شناخت وکیل الدوله در این مجموعه ها برای تازه واردان آسان نیست . همین امر باعث بازیچه شدن آنان توسط این پدرخوانده های نامریی می شود. هر چند به طبع این روش نامیمون تشکیلات انجمن های صنفی هم متاثر از این واقعیت تلخ است که فقط پاتوق یک تیم مشخص شده و دایره این تیم اکثرا محدود است. زیرا انجمن صنفی را قاثم به همین تیم می دانند. و سالها در جا میزنند. می گویند این صنف یا سازمان واس ماست کل اون مال ماست. فضای بسته و محدود رخوت می آورد . بوی تعفن جاری می شود. اری باید تمرین با هم بودن را تجربه کرد . چرکها را باید شست . افکار را پالایش نمود. دایره دید را از نوک بینی فراتر برد. باید گفت پدرخوانده ها هم اشتباه می کنند. تاریخ مصرف معینی دارند . زیرا دست بالای دست بسیار است.